شهري جاري ميان دو رودخانه
  • مربوط به موضوع » عجایب ایران!!!

اهالي راز بزرگي را نقل مي‌كنند، داستاني عجيب و زيبا. البته اين مساله به معني غيرواقعي بودن نقل و روايت آنها نيست. شايد آيندگان و حتي در دوران خود ما...
 
مياندوآب در دنياي قديم از مناطق پررونق ايران به شمار مي‌آمد
سايه مي‌گستراند بر سينه راه، حضور سنگين و معنادار مسافر. جاده است و بي‌نهايت واژه كه از وجود سرشار مي‌شود و سر تعظيم به آستان معبود فرو مي‌سايد. آن گاه كه آدمي خود را كوچك يافت در اين گيتي، ندايي مي‌آيد تو اي مسافر همانا بهترين مخلوق هستي. جاده‌اي از نور كه تو را به سوي آفتاب مي‌خواند. پس به نام او راهي شو. باز شناس نشانه‌ها را در پس سنگ، آب، درخت و باران... .
 اينجا مياندوآب است. گوشه‌اي از ايران زيباي ما. شهري كه جاري است ميان دورود پرخروش، يكي سمينه نام دارد و ديگري زرينه هر دو با پسوند رود و اما ميان اين دو آب شهري در حركت است با تاريخ و طبيعتي بكر. گذرگاهي براي امراي ماد، اورارتو، كرد، سلجوقي، ‌ترك و مغول؛ همگي زندگي كرده‌اند و حكومت. حالا پس از اين همه سال دوباره صدايشان مي‌كنيم... اينجا مياندوآب است مردماني بلند نام دارد و نيك سيرت. آگر به اينجا آمدي نرم و آهسته بيا مبادا... .

ردي از شهر در غربت
شهر قدمت زيادي دارد، خيلي زياد. هرچند آثار مكتوب آن در دوره‌هاي مختلف از بين رفته است، اما در شهرها و روستا‌هاي مجاور هنوز مي‌توان زمزمه‌هاي گذشتگان را از سينه پيران شنيد و خط نوشته گذشتگان را بر كتيبه‌ها باز خواند. سنگ نبشته‌هاي مكشوفه سابقه تاريخي شهر را به هزاره‌هاي قبل از ميلاد پيوند مي‌دهند. اين نشانه‌ها گوياي آن است كه شهر مياندوآب و حومه آن در دنياي قديم يكي از مناطق پررونق محسوب شده است.
اولين سند معتبري كه در اطراف مياندوآب به دست آمده، سنگ نبشته‌اي است به زبان اورارتويي كه در روستاي داش تپه در 21 كيلومتري شمال باختري شهر مياندوآب به دست آمده است. دو قطعه بزرگ اين كتيبه را از آن محل به موزه بريتانيا انتقال داده‌اند. حالا چرا و چگونه اين آثار در غربت و دور از اصل خويشند بماند كه داستانش بس تراژديك است. بايد به فكر حفظ و نگهداري ديگر آثار بود، با اندك همت و تدبيري.

از ديروز تا امروز
به دوره‌هاي پيش از تاريخ، هزاره اول ميلاد، دوره‌هاي تاريخي 1500 تا 3000 سال پيش، دوره‌هاي اسلامي 1400 سال قبل و عصر حاضر‌ خوش آمديد. همه و همه در شهر گرد هم آمده‌اند تا باز گويند داستان زندگي خود را. اين همه به نشاني خيابان امام خميني ـ داخل پارك معلم. اين موزه ‌ سال 1346 شمسي تاسيس شد يك بار هم در سال 1383 مورد لطف مسوولان قرار گرفت و توسعه داده شد و مرمت. دستشان درد نكند.
اشياي موجود در اين گنجينه شامل سنگ‌هاي ابسيدين (سنگ آتشفشاني سياه رنگي)، سفال، فلز، آجر، كاشي، شيشه و سكه است. البته برخي از اشياي موزه متعلق به ديگر شهرها و مناطق مختلف كشور است. جاهايي مانند تپه سيلك كاشان، تپه حسنلوي نقده، اشيا و ابزار آلات مفرغي لرستان و نيشابور، گرگان و آثاري از منطقه اسماعيل‌آباد و عمارلو رودبار و... .
موزه بخش ديگري هم دارد كه آثار مربوط به گنجينه مردم‌شناسي در آن به نمايش گذاشته شده است. مجسمه‌هايي با لباس‌هاي رنگي محلي، زيبا و دلربا... مي‌روند تا در دنياي مد براي هميشه در موزه جا خوش كنند!

عبادتگاهي پرفروغ
اگر از كوچه و پس‌كوچه‌هاي خيابان 17 شهريور گذر كني در داخل يكي از آنها مجذوب معماري بنايي خواهي شد كه دست‌كم 200 سال قدمت دارد. اين اثر خيره‌كننده مسجد طاق نام دارد. معروف است كه اين عبادتگاه توسط احمد‌خان بيگلربيگي حاكم مراغه ساخته شده ‌است. بناي مسجد به صورت شبستاني ستون‌دار با پوشش طاق و گنبد است كه از 9 گنبد كوچك تشكيل يافته و بر طاق‌ها، 4 ستون مياني و جرزهاي ديواري قرار گرفته‌اند كه ستون‌هاي مياني، مكعب شكل هستند. طاق‌ها از آجر با ملات گچ، شالوده از سنگ و ديوارها از خشت ساخته شده‌اند و در دوره‌هاي بعد، بخش‌هاي ديگري به مسجد اضافه شده است. اين عبادتگاه در حال حاضر مرمت شده است. پاي در آن بگذاريد و از معبود خويش طلب كنيد آنچه دلتان مي‌خواهد... .

مكاني براي نمايش قدرت
بخدك به خسرو انوشيروان پيشنهاد ساخت قلعه‌اي را مي‌دهد. اين سردار در توجيه پروژه خود آموزش قدرت نظامي و جنگي را بيان مي‌كند. شاه موافقت مي‌كند و قلعه‌هايي با بنيان‌هاي سخت و سفت احداث مي‌شود چنان سخت كه تا افق روزگار ما پاي نهاده است. البته حالا تلي از خاك شده است!
آن رزم آوران نامدار‌ براي خود كلي اسرار نظامي داشته‌اند تا جايي كه حتي كسي از سرچشمه آب قلعه مطلع نبود. اين اطلاعات فوق‌سري حالا لو رفته است؛ بنا بر آثار بر جاي مانده، آب مورد نياز قلعه از 4 فرسنگي را طوري به قلعه هدايت مي‌كرده‌اند كه غير از خود بخدك و تني چند از نزديكان او كسي از سرچشمه آن آگاه نبوده است.
شما اگر وسوسه شديد مي‌توانيد نه مانند يك سرباز دلير، بلكه به عنوان مسافري متفكر راهي قلعه شويد. پس نشان روستاي ميلان را بگيريد و برويد تا شاهد خرابه‌هاي آن باشيد.

داش تپه، ورود ممنوع!
اهالي راز بزرگي را نقل مي‌كنند، داستاني عجيب و زيبا. البته اين مساله به معني غيرواقعي بودن نقل و روايت آنها نيست. شايد آيندگان و حتي در دوران خود ما اين راز سر به مهر گشوده شود. آنها مي‌گويند قبر زرتشت پيامبر پاك آيين ايراني درون داش تپه قرار دارد!
روزگاري چيزي شبيه ‌يك قلعه بر فراز داش تپه بوده است، اما به چه دليل دهانه آن با وسايل و مصالح و با نهايت مهارت مسدود شده است را نمي‌دانيم.
اين تپه در مجاورت روستايي به همين نام و در حوالي شهر مياندوآب قرار دارد.
در سمت شرقي تپه محل يك در‌ ورودي به درون تپه ديده مي‌شود كه از ساروج و آهك ساخته شده و اهالي محل اقدامات زيادي براي ورود به تپه يا درون قلعه انجام داده‌اند كه تاكنون راهي را براي ورود به آن نيافته‌اند.
محققان و باستان‌شناسان بسياري از اين تپه ديدن كرده‌اند و مقداري از بقاياي ظروف سفالي خرد شده در اطراف تپه يافته‌اند.

از پلي تا پل ديگر
تنها 10 كيلومتر از شهر اثري هويداست كه مي‌توان داستان دوران قاجار را بر ارتفاعش شنيد. پلي به نام «كوسه لر». قدم زدن روي پل يعني گام نهادن به دوران شاهان قجر. پايه‌هايش گرچه لرزان است اما از پس اين همه سال به نبرد آب برخاسته است. كوسه لر دو پايه دارد از جنس لاشه سنگ و ملات آهك. آب‌شكن‌هاي مثلثي شكل دارد كه بقاياي آن هنوز خونمايي مي‌كنند. اين پل در روستاي كوسه‌لر روي كانالي به نام آجي گوبي كه از زرينه‌رود منشعب شده، بنا شده است.
پلي متروكه كه اينك با حضور مسافر، دوباره جان مي‌گيرد و تمناي دستان پرمهري را مي‌طلبد كه از سر كرم بر تن رنجورش كشيده شود... .
2068 شماره شناسنامه‌ ديگر پل دوران قاجار است. پل تاريخي ميرزا رسول در 5 كيلومتري مياندوآب روي رودخانه زرينه‌رود، در گوشه‌اي از جاده مياندوآب اروميه جا خوش كرده است. طول اين پل 52 متر و داراي 7 دهانه است و مصالح به كار رفته در اين بنا در قسمت پايه‌ها و سيل‌شكن‌ها، سنگ و در بقيه قسمت‌ها آجر است.

چنگيز گلي آرام است
عناصر طبيعي دست در دست هم شاهكاري خلق كرده‌اند تا اگر دمي فرصت بود به تامل‌نشيني و بازخواني راز خلقت را. در اراضي طغياني شاخه‌هاي سيمينه رود از اجتماع هرز‌آب‌هاي تپه ماهوري جنوب و غرب روستاي خطايي تالابي به نام چنگيزگلي شكل گرفته است. وجود چند چشمه كوچك بر زيبايي اين تالاب دوصد چندان افزوده است. چشمه‌هايي كه بي‌منت و ادعا، جريان مي‌يابند و پيوسته در حركتند به سوي آبي بيكران دريا.
تالاب چنگيزگلي يك تالاب فصلي است كه در حد فاصل 3 روستاي سبز، قره‌گول و خطايي در جنوب مياندوآب قرار دارد.

دلمه و علي يار
هنوز مانده تا تصويري از زيبايي منطقه را بر جان ترسيم كرد. آدمي با سفر ره توشه‌اي به ارمغان خواهد آورد كه موج مثبت آن در تمام عمرش امتداد خواهد يافت. طبيعت بهترين جلوه اين الهام است. فارغ از همه نوع آلودگي. به شرط اين كه آداب معاشرت با طبيعت را فراموش نكنيم. شما را با اين انگيزه به دره دلمه دعوت خواهيم كرد. دره دلمه در پايين‌دست سد انحرافي نوروزلو قرار گرفته است. به دليل وجود ساحل رودخانه و همچنين آسماني آبي و نورافشاني زيباي آفتاب مورد علاقه و توجه گردشگران ارجمند است. برخي نيز به صورت تفنني به صيد مي‌پردازند كه ما هرگز چنين پيشنهادي به شما نمي‌دهيم. حيف نيست دهان ماهي را خونين كرد!
اما اگر فرصتي دست داد مي‌توان در مسير مياندوآب به شاهين‌دژ خود را ميان دره علي يار باز يافت. چمنزارهاي اطراف آن چنان مجذوبتان خواهد كرد كه حتي تا فرو نشستن خورشيد متوجه گذر لحظه‌ها نخواهيد شد. صداي موزون دره گواراي وجودتان باد!

خريد كنيد از همه نوع
اين بخش دشوارترين قسمت سفر است و اگر بخواهيد براي هر كدام از نزديكان خويش تحفه‌اي ببريد، سخت‌تر هم مي‌شود. البته سوغات‌هاي ويژه و زياد شهر بر اين مشكل خواهد افزود. از سويي قيسي، آجيل، بادام و گردو شما را وسوسه خواهند كرد و از طرف ديگر فرش، گليم و جاجيم‌هاي خوش رنگ چشمك مي‌زنند.
اما البته در اين ميان فرش دستباف با توجه به ويژگي‌ها و ارزش‌هاي هنري و تجاري خود مهم‌ترين سوغات شهرند كه در طول تاريخ به مهم‌ترين صنعت دستي ايران نيز تبديل شده است. نقشه‌هايي دارند به نام زير خاكي، گل فرنگ، لچك ترنج، شاه عباس، اسليمي، شكارگاه و حيواندار... .



اين مسجد گنبدي ضد بمب دارد
  • مربوط به موضوع » عجایب ایران!!!

يك متخصص سازه و بناهاي تاريخي گفت: مسجدجامع اصفهان طراحي بسيار زيبا و قابل توجهي دارد و پس از 900 سال پابرجا مانده است و حتا در بمباران اين منطقه، بمب هم نتوانست اين مسجد را تخريب كند.

به گزارش ايسنا؛ امير مهرداد محمدحجازي در نشست تخصصي «تعامل و ارتباط هنر و معماري در مسجدجامع اصفهان» كه امروز در محل پژوهشكدهي هنرهاي سنتي برگزار شد، اظهار كرد: در سال 1363 در حملات و بمباران هوايي به اين منطقه، مغازههاي اطراف اين مسجد زيباي تاريخي بهطور كامل تخريب شد و فقط شبستان جنوب شرقي اين مسجد در حد بسيار محدودي آسيب ديد.
اين استاد دانشگاه طراحي گنبد نظامالملك اين مسجد را ضد بمب دانست و ادامه داد: به جرأت ميتوان گفت كه مسجدجامع اصفهان پيشرفتهترين نقشهي تاريخ معماري ايران را دارد و پس از آن، مسجد امام (ره) و ديگر مساجد طراحي شدهاند.
حجازي بيان كرد: در ايران، آثار فاخري وجود دارد كه كدهاي جهاني دارند و بايد براي انتشار اين آثار تلاش كرد. در غير اين صورت، رسالت خود را نسبت به انديشهي بشريت انجام ندادهايم.
اين استاد دانشگاه با اشاره به طراحي خاص اين مسجد و اينكه مسجدجامع اصفهان در برابر زلزله مقاوم است، ادامه داد: اين طراحي در نوع خود يك شاهكار عجيب بهشمار ميرود و اگر ابعاد و ضخامت مصالح اين بناي تاريخي را در مدل فرضي تغيير دهيم، بهشدت تنشها در آن تغيير ميكند.
حجاري با تأكيد بر لزوم حفاظت هر چه بيشتر از اين مسجد تاريخي، گفت: اكنون بخشهايي از اين مسجد نيازمند حفاظت است و در صورت رسيدگي نشدن بايد در چند سال آينده آن را بازسازي كنيم.
اين متخصص سازه و بناهاي تاريخي افزود: مسجدجامع اصفهان تداوم يك سنت ايراني ـ اسلامي است و شيوهي معماري گنبد تاجالملك در اين مسجد بالاترين استانداردها را دارد.

او همچنين مسجدجامع اصفهان را جايگاه اتصال انسان از زمين به آسمان دانست



پير‌ترين شير ايران
  • مربوط به موضوع » عجایب ایران!!!

مي‌گويند شير هم شيرهاي قديم كه البته راست هم مي‌گويند؛ در اين دوره و زمانه كدام شيري را مي‌شناسيد كه دست كم بيش از 1700 سال عمر كرده باشد! در كشور پهناور و تاريخي ما ايران، شيري هست كه برخي معتقدند بيش از اين‌ها عمر دارد و اين شير، شيري نيست مگر شير سنگي همدان.

پس اگر چمدانتان را به مقصد شهر زيبا و تاريخي همدان بستيد، ديدن اين يادگار باستاني را از دست ندهيد. خيابان 12 متري موسوم به سنگ شير را كه طي كنيد و به انتهاي آن برسيد كم كم سر و كله اين شير پير در وسط ميداني مربعي شكل پيدا مي‌شود. البته شيرسنگي در واقع بر تپه كوچكي قرار گرفته كه يكي از تپه‌هاي باستاني مربوط به دوره اشكاني است و مدت‌ها پيش تابوتي متعلق به همان دوره از آن محل كشف شده كه به موزه تپه هگمتانه منتقل شد و در آنجا نگهداري مي‌شود. تاريخ ساخت شيرسنگي به درستي مشخص نيست. برخي آن را يادگاري از دوره مادها و برخي متعلق به زمان اشكانيان مي‌دانند. اما اين قطعي است كه شيرسنگي برادر دو قلوي ديگري هم داشته و هر دو بر دروازه‌هاي شهر تاريخي همدان شب و روز مي‌گذراندند و وجود همين نگهبانان سنگي سبب شد وقتي اعراب همدان را فتح كردند آن را باب الاسد يعني دروازه شير بنامند.
پيرترين شير ايران

سال‌ها بعد (319 ه. ق) وقتي ديلميان به همدان تاختند و آنجا را به تصرف خود در آوردند، دروازه شهر به كلي ويران شد ولي شيرها همچنان استوار بر جايشان مانده بودند تا اين كه مرداويج سردار ديلميان، قصد عزيمت به ري كرد و تصميم گرفت يكي از شيرها را به همراه خود ببرد، ولي شيرها آنقدر قرص و محكم سر جايشان ايستاده بودند كه مرداويج نتوانست تصميمش را عملي كند بنابراين به جان شيرها افتاد، يكي از آن‌ها را كاملاً خرد كرد و پنجه‌هاي ديگري را شكست و از جايگاه خود فرود آورد! شير بيچاره كه ديگر يار و همدمي هم نداشت ساليان دراز بر زمين افتاده بود و ديگر ارج و قرب گذشته را نداشت و از گزند روزگار در امان نماند.

پيرترين شير ايران

شير بر زمين افتاده را سرانجام در سال 1328 هجري شمسي فردي به نام مهندس هوشنگ سيحون در جايگاه فعلي‌اش نصب كرد. مهندس سيحون از مفاخر بزرگ ايران در معماري است و طرح زيباي آرامگاه بوعلي نيز يكي ديگر از آثار ارزشمند ايشان است. (به قول قديمي‌ها اگر عمري باقي باشد يكي از همين روزها داستان زندگي و شرح آثار گران‌قدر او را در همين صفحه برايتان خواهم گفت).

پيرترين شير ايران

بر گرديم به قصه شير بي يال و دمِ خودمان و ماجرا را اين گونه به پايان ببريم كه هنوز هم بسياري از اهالي همدان طبق باورهاي پيشينيان شيرسنگي را واسطه يا وسيله‌اي براي برآورده شدن آرزوهايشان مي‌دانند و قديم‌ترها حتي روغن و شيره بر سر شير بيچاره مي‌ريختند و در حفره‌هاي آن سنگريزه مي‌گذاشتند و اين گونه بخشي از آيين‌هاي گذشتگانشان را به جا مي‌آوردند. خيلي جالب است كه اين شير كهن با آن كه ديگر چيزي بجز يك قطعه سنگ بزرگ نيست باز هم در فرهنگ مردم خوش نشسته است. براي همين بود كه گفتم شير هم شيرهاي قديم...



hekmatname.tebyan.nethttp://www.tebyan.net/Weblog/hekmatname/default.aspx?Query=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D9%87%20%D9%84%D9%82%D9%85%D8%A7%D9%86
X