آب و هواي مناسب و رودخانه هاي پر آب ، از جمله عوامل مناسب براي سكونت گروههاي انساني در اين بخش از كشور بوده است .
طراحی اولیه قالب :پرشین جی اف ایکس
ترجمه و آماده سازی : پارس تولز اولین مرجع ابزار وب مستر ایرانیان
خصوصيت بارز و شهرت وافر مسجد كبود با معماري ويژه تلفيــقي و اعـــجاب انگيز آن بيشتر به خاطر كاشيكاري معرق و تلفيق آجر و كاشي ، اجراي نقوش پركار و در حد اعجاز آن مي باشد، كه زينت بخش سطوح داخلي و خارجي بنا بوده است. در متن كتيبه برجسته سر درب باشكوه و پر نقش و نگار آن، عمارت مظفريه و نيز نام نعمت الله بن محمد البواب ، خطاط و احتمالا" طراح نقوش كه از هنرمندان برجسته خوشنويسي آذربايجان بوده،درج شده است.
چنين تصور مي شود كه ساختمان مسجد كبود به مثابه يادمان از پيروزي هاي جهانشاه برپا گرديده است به طوري كه در اين خصوص مي توان به سوره «فتح» كه بصورت كامل و به شكل برجسته ، زينت بخش دور تا دور بالاي شبستان بزرگ مي باشد اشاره نمود. نام جهانشاه در كتيبه بالاي درب ورودي نقش بسته كه قبلا" روكش طلايي داشته است.
مسجد كبود داراي دو مناره باريك و بلند در منتهي اليه شرق و غرب ضلع شمالي بوده است، در پشت درب ورودي به شبستان بزرگ ، يك بيت شعر فارسي به خط ثلث نوشته شده بدين مضمون :
كردار بيار و گرد گفتار مگرد چون كرده شود ، كار بگويد كه كه كر
مسجد جهانشاه يا مسجد كبود (گوي مسجيد) از آثار ابوالمظفر جهانشاه بن قرا يوسف از سلسله تركمانان قراقويونلو مي باشد كه در870 هجري به همت و نظارت جان بيگم خاتون،زن جهانشاه بن قرايوسف قره قويونلو ،پايان يافته است.
در كتابهاي تاريخي،اين بناي باشكوه را «عمارت مظفريه»خوانده اند كه مورد توجه ابو المظفر يعقوب بهادر خان قرار گرفت.در اين روزگار تبريز در نهايت آباداني و رونق بود.در نيمه اول قرن يازدهم هجري،كاتب چلبي و اوليا چلبي جهانگردان ترك عثماني و در نيمه دوم همين قرن،تاورنيه و شاردون جهانگردان فرانسوي از اين مسجد ديدن كرده بودند. كاتب چلبي در تاريخ جهان نما مي نويسد:
«درگاه مسجد جهانشاه بلند تر از طاق كسري است.بنايي عالي است كه با كاشيهاي زيبا آراسته شده،گنبد هاي بلندي دارد....جامع دل انگيزي است كه هر كس داخل شود دلش اجازه بيرون شدن را نميدهد.ليكن شيعيان غالبااز رفتن بدان مسجد خودداري ميكنند.اين بنا با كاشيهاي زيبا آراسته شده،گنبدهاي بلندي دارد و همه در و ديوار آن با كاشيهاي رنگارنگ زينت يافته است»
مادام ديولافوا جهانگرد فرانسوي مي نويسد:
«شهر تبريز ابنيه قديمي زيادي ندارد اما آنچه باقي مانده شايان توجه است بهترين نمونه آن مسجد كبود است كه در قرن 15 ميلادي در زمان جهانشاه قره قويونلوها ساخته شده است.متأسفانه گنبد اين بناي بي نظير به واسطه زلزله خراب شده و قسمتي از ديوارها را نيز با خود فرو ريخته است.اين مسجد حياط بزرگي داشته كه در اطراف آن طاق نماهاي جالب توجهي بوده و در مركز آن حوض بزرگي براي وضو گرفتن وجود داشته است»
انگيزه ايجاد اين مسجد را به خاطر علاقه جهانشاه قراقويونلو به مذهب شيعه ياد كرده و مي نويسد: «اين شخص دوستدار خاندان نبوت و عصمت و طهارت بوده است.در تمام كاشيكاريهاي بي نظيرش،عبارت(علي ولي الله) و اسامي مقدس حسنين سلام الله عليها به اشكال مختلف ،زينت بخش ديوارها بوده است.سنگفرش كف اين بنا بسيار باشكوه و خوش منظره بوده كه هنوز هم آسيب نديده است.درب ورودي مسجد به دهليز يا كفشكن باز مي شود.مسجد مركزي بزرگ در جنوب دهليز واقع شده است .اين مسجد به شكل مربع و طول هر ضلع آن شانزده ونيم متر است. گنبد فيروزه گون بزرگ و بسيار معروف مسجد كبود در بالاي اين قسمت قرار داشت.اين گنبد بود كه مسجد را به فيروزه اسلام مشهور ساخته بود .
متاسفانه پس اززلزله وحشتناك تبريز به سال 1192 هجري،تمام سقف مسجد فرو ريخته و خس و خاشاك فراواني چون پوشاكي ستبر روي آنها را فرا گرفته و مرمر محراب بي نظير آن از وسط شكسته و به روي خاك افتاده بود.
در صحن و محل عمارات ضميمه مسجد كبود،دبستان جهانشاه و موزه آذربايجان بر پاست كه در سال 1337 ساخته شده و اكنون يكي از مراكز ديدني و تاريخي تبريز مي باشد. موزه مشروطيت مهمترين قسمت موزه آذربايجان است.
نماي روبروي مسجد با سردرب كاشيكاري شده،شكوه و جلال به خصوصي دارد.مصالح بنا آجري است.سنگهاي ساختماني نادري در آن به كاررفته است.از بقاياي مسجد معلوم مي شود كه آجرها با گچ بند كشي شده است.صحن مربع شكل،حوضي براي وضو،شبستانهاي اطراف براي درس و همچنين پناهگاه مستمندان،مسجد را تشكيل مي دادند.در قسمت جلوي صحن و رو به قبله،بناي اصلي مسجد به پا شده كه محوطه اي محصور،پوشيده ومربع شكل است.فاصله پايه هاي سقف ضربي آن ، 12 متر است كه بر روي چهار پايه يك محوطه مربع شكل قرار دارد.بالاي اين بنا گنبدي قرار داشت كه از آجر ساخته شده بود ، كه ريخته است.تزيينات دل انگيز و زيباي متنوع به داخل مسجد اختصاص دارد.كف مسجد كاشيهاي براق داشت. شبستان بزرگ محاط به رواق هاي به هم پيوسته است و از سه سو با طاقنماهايي به رواقهاي اطراف خود ارتباط دارد . اين شبستان با سقفي ضربي پوشيده شده است كه قطر دهانه آن 17 متر است . تنها خصوصيت جالب اين گنبد ساخت آن برروي چهارپايه مربعي است كه اين مربع خود به خود به تقارن و تجانس در درون مسجد مي انجامد لذا عظمت و زيبايي مسجد را كه طي قرون مختلف به نامهاي مختلف خوانده شده است بايد به لحاظ معماري خاص آن دانست .
اگر نمازگاه را كه شامل محراب نيز است از بناي اصلي جدا كنيم، مربعي به طول 30 متر به وجود مي آيد.
آنچه در ابتدا به چشم ناظر مي خورد، بزرگي و پهناي سردر است كه با ديگر قسمتهاي بنا هماهنگ نيست . ارتفاع سردر دو برابر پهناي آن است اما خطاي چشم در ارزيابي عمودي و افقي آن را مرتفع تر و بلندتر نشان مي دهد . سر در با ويژگيهاي خاص خود به سه قسمت تقسيم شده است ؛ دو پايه بزرگ كه طاق ضربي روي آنها زده شده و در وسط دو پايه محل استقرار درب ورودي است.حاشيه طاق سردر را ستون مارپيچي ممتد تشكيل مي دهد.همه هنرها در كار تزيين اين سردر به كار گرفته شده است.
اين مسجد گلدسته ندارد. احتمالا محل دو گلدسته مسجد در انتهاي دو ديوار جلويي بود، زيرا گذشته از اين كه هيچ گونه محل ريزش ، پايه و پله اي براي صعود به گلدسته در محل نزديك سردر مشاهده نمي شود، تمركز سردر عظيم بادو گلدسته مرتفع ظرافت و عظمت خاصي به بنا مي داد كه با هنر سازندگانش مغايرت داشت و حتي كمترين اعتباري نمي توانست در معيارهاي معماري داشته باشد .
مرمت و تعمير بنا:
در مورد بناهاي تاريخي،همواره هدف اصلي و اساسي مرمت است.
روش كار در مرمت مسجد كبود به اين صورت مي باشد كه قسمتهاي تخريب شده بعد از اينكه زير سازي و سفيد كاري گرديد طرحها و كتيبه ها و امثال اينها بازيابي شده و سپس بر روي ديوار منتقل مي شود و بعد از شيارزني،دور خطوط رنگ آميزي شده و در انتها با لايه پارالوييد تثبيت مي شود.
از سال 1376 مرمت نقش و نگار و از آبان ماه 1377 مرمت كتيبه ها آغاز و تا به حال نيز ادامه داشته است. در شبستان اصلي چهار پايه كتيبه هاي هفت پايه تكميل و دوباره نويسي شده است.
طرحهاي گره بندي اضلاع هر پايه تقريبا 60%مرمت شده است.طرحهاي لچك و ترنج
چهار گوشه شبستان اصلي 90% مرمت شده است.كتيبه هاي فوقاني لچك و ترنج نيز 70%مرمت شده است. بقيه كار به صورت كادر بندي پيشرفته است.كاشيهاي شش گوشه لانه زنبوري به كار رفته در شبستان كوچك تقريبا 20% به صورت نقاشي مرمت شده است
به هر رو، ميبينيد كه جهالت و ناداني بيگانهپرستان تا به كجا رسيده است كه با وجود چنين اسناد صريحي كه بابك را ايراني/ پارسي خواندهاند٬ اينان گمان ميكنند بابك ترك بوده و براي چيره ساختن زبان تركي ميجنگيده است! در حالي كه دشمنان بابك مزدوران ترك بودند و در حالي كه زبان تركي صدها سال بعد به وسيلهي زردپوستان آسياي ميانهاي مهاجر و مهاجم در آذربايجان گسترش داده شد. كهنترين آثار تركي نيز متعلق به مغولستان و سپس به زبان ايغوري مانوي هستند. آشكار است كه هيچ شباهتي ميان اين تركهاي اصيل و همميهنان تركزبان ولي غالبأ ايرانيتبار آذري وجود ندارد
قلعه آوارسين را متعلق به دوره ساسانيان مي دانند و عده اي از باستان شناسان عقيده دارند كه آثار به دست آمده در اين قلعه متعلق به دوره اشكاني، اوايل دوره ساساني و دوره اسلامي است كه نشان مي دهد اين قلعه در تمام اين دوره ها مورد استفاده بوده است. حمدالله مستوفي، نويسنده و تاريخ نگار معروف سده هشتم هجري قمري هم بناي اين قلعه را به بكر بن عبدالله از اصحاب حضرت رسول (ص) نسبت ميدهد كه به امر عمر خليفه دوم در سال 22 هجري به آذربايجان لشگر كشيد. شايد برايتان جالب باشد اگر بدانيد كه اطلاعات درباره اين قلعه به حدي محدود است كه باستان شناسان هنوز نام اصلي اين قلعه را به طور قطع نمي دانند و به همين دليل آن را با نام روستايي كه در محدوده آن واقع شده است، مشخص مي كنند.
معماري بر سنگ خارا
تاسيسات معماري قلعه آوارسين، برجها، ديوارها و آب انبار اين قلعه مهم ترين ويژگي هاي آن هستند. در قسمت جنوبي قلعه دو آب انبار مجزا در كنار هم قرار دارند. يكي مسقف و ديگري روباز. قلعه آوارسين 5 برج مدور براي نگهباني دارد كه ارتفاع بلندترين برج آن به بيش از 800 متر مي رسد. عده اي معتقدند كه اين قلعه از استحكامات دفاعي بابك خرمدين در منطقه قره داغ آذربايجان بوده است. اين قلعه در دوران آباداني 300 متر طول و 100 متر عرض داشته و در قسمتهاي شمال و جنوب آن آثاري از بقاياي معماري به چشم ميخورد.
در قسمت شمال قلعه هم برج ديدهباني وجود دارد كه تنها ورودي قلعه هم به دليل وجود پلكان از همين سمت است. اين راه از داخل جنگل مي گذرد و پلكان 34 تايي قلعه كه در حال حاضر تنها قسمتي از آن باقي مانده است، روي صخرههاي سخت و سياه خارا كنده شدهاند و يكي از بخش هاي شگفت انگيز بنا هستند. به جز اين راه ورودي، بقسه جوانب قلعه را پرتگاه هاي وحشتناك و دره هاي عميقي گرفته اند كه به مهاجمان اجازه ورود نمي دادند.
اگر از نگاه باستان شناسان اين قلعه را بررسي كنيد، متوجه مي شويد كه سفالهاي هزاره اول قبل از ميلاد درصد كمتري از سطح قلعه را به خود اختصاص داده اند و آثار مربوط به اين دوره بيشتر تاسيسات معماري را شامل ميشود. در عوض سفالهاي اسلامي عمدتا به صورت چرخساز با خميره نخودي و قرمز و تمپر مواد كاني ساخته شدهاند و اين بنا را متفاوت كرده اند.
راه دسترسي
براي ديدن قلعه آوارسين بايد به استان آذربايجان شرقي و 5/22 كيلومتري سمت جنوب خدا آفرين و 11 كيلومتري جاده اهر - كليبر سفر كنيد تا بتوانيد اين قلعه را در نزديكي روستاي آوارسين ببينيد. اين قلعه كه در ارتفاع هزار و 556 متر از سطح دريا واقع شده، از شمال به روستاي صقين، از غرب به روستاي آوارسين و از بقيه جهات به ارتفاعات محدود مي شود.
دسترسي به قلعه آوارسين از طريق يك جاده خاكي در مسير كليبر- خدآفرين امكانپذير است كه نرسيده به روستاي آبش احمد از جاده كوهستاني كليبر- خدآفرين منشعب مي شود. البته يادتان باشد كه در زمان بارش برف و باران، اين جاده خاكي براي هيچ نوع ماشيني، حتي ميني بوس هم قابل استفاده نيست و مجبوريد با پاي پياده آن را طي كنيد. از اينجا به بعد، مسير صعود به قلعه از داخل جنگل مي گذرد و نه تنها سخت نيست، بلكه زيباترين و روح بخش ترين قسمت سفرتان هم خواهد بود. به طور كلي قلعه آوارسين كه اين روزها در چند ديوار كهنه خلاصه مي شود، گزينه خوبي براي سفري يك روزه به شمار مي رود. با اين حال حواستان باشد كه برنامه اين سفر يك روزه را طوري بچينيد كه گرفتار بارندگي و گل و لاي جاده نشويد.
روستاي زنوزق به عنوان بزرگترين روستاي تاريخي- پله كاني كشور است .
در حدود نيم كيلو متري شمال شهر زنوز و بر روي ارتفاعات واقع است . با فت منحصر بفرد روستايي ، آن پوشش محلي ساكنان ، مناسبت زيادي براي توسعه گردشگري آن بوجود آورده است .
به باور برخي كارشناسان روستاي زنوزق متعلق به دوره ايلخانان است اما بنظر ميرسد تاريخ روستا به دوران پيشتر از آن ميرسد و ابراز كنندگان نظر يه مزبور به برخي از سنگ قبور موجود در قبرستان اين روستا توجه نموده و از بررسي بيشتر كوتاهي كرده اند .
بنابر برخي از نظرات در خصوص نام روستا كه به نظر صحيح ميرسد بدليل قرارگيري در ارتفاعات شهر زنوز ابتدا نام آن زنوز داغ بوده كه به جهت تكثر استفاده در تركي آذربايجاني به زونزاغ تبديل گرديده است و در زبان فارسي به زنوزق اشتهار يافته است .
قلعه زنوزق در ارتفاع و روستا در شيب تند قرار دارد و مامن مناسبي جهت روستائيان در مقابل حمله دشمنان بوده است . به اظهار برخي از روستائيان اين قلعه بصورت دژ مستحكم ساخته شده بود . قلعه كه داراي چشمه آب در ناحيه غربي صخره هاي دست نيافتني است و در نواحي آن سنگر هاي سه گوش مثلثي و بصورت تو در تو وجود داشته تا دست يابي به آن غير ممكن و دفاع از آن آسان تر شود .
قبرستان روستاي زنوزق سال ها قبل داراي صد ها سنگ قبور حجاري شده بزبان عربي و با خط خوش بود كه اينك تنها تعداد محدودي از آنها بر جاي مانده است و بيشتر آنها بدلايل عدم اطلاع از ارزش هاي تاريخي موجود تخريب گرديده است .
بين اهالي رايج است كه در هنگام واقعه عاشورا يزيد بن معاويه از اين روستا تقاضاي قشون نموده و روستائيان بمنظور ايجاد تاخير در رسيدن به كربلا بجاي اسب سوار بر گاو نر شده و فوت وقت كرده اند و با چندين روز تاخير به دشت نينوا رسيده و تعدادي از آنها و از آنجمله فردي بنام رحمان كه سركرده قشون بوده در كربلا اقامت نموده تا اينكه به همراه مختار به خونخواهي سيد الشهدا برخواسته است .
با پذيرش اين مطلب كه در بين مردم زنوزق رايج است و همچنين دلايل متعدد ديگر تاريخچه روستا به دوران متاخر ميرسد بنحويكه مي توان حدس زد كه در دوران اوليه اسلام داراي رونق بوده است .
مردم روستا عموما به كار هاي كشاورزي ، دامداري و كارگري مشغول هستند و روابط صميمي با يكديگر دارند اين روستا قابليت ثبت در فهرست ميراث جهاني را دارد
روى رودخانه ارس ، دو پل تاريخى به فاصله اندكى (۱۰۰ متر) از يكديگر بنا شده است كه به نام خداآفرين مشهوراند. اولى منسوب به قرن ششم هجرى (دورهٔ سلجوقيان) است كه طول آن ۱۶۰ متر است (اكنون ۱۲۰ متر از اين متعلق به ايران و ۴۰ متر متعلق به جمهورى آذربايجان است.) و از ۱۵ طاق جناقى و هلالى با ابعاد نامساوى و غيرمشابه تشكيل شده است. اتكاى پايهٔ طاقها بر صخرههاى طبيعى بستر رودخانهٔ ارس علت عدم تساوى آنها است. مصالح ساختمانى اين پل ، سنگهاى قلوه و لاشه در قسمت پايهها و آجر در ساختمان طاقها است و ملاط آن آهك و گچ است. |
پل دوّم خداآفرين حدود ۱۲۰ متر طول دارد ، داراى ده طاق است و منسوب به دورهٔ صفوى است. مصالح ساختمانى آن سنگ تراشيده با ملاط گچ و آهك است |
ايل گلي ( استخر مردم ) از گردشگاه هاي زيبا و دلكش تبريز و ايران است كه در جنوب شرقي تبريز، بر دامنه تپه اي واقع شده است .
ايل گلي، استخري بزرگ است كه مساحت آن 54675 متر مربع مي باشد. در جنوب آن تپه اي است كه آن را از بالا تا پايين همسطح استخر پله بندي كرده و نهر آبي از آن به طرف پايين روان است. از سمت جنوبي و از وسط استخر خياباني كشيده شده كه استخر را به صورت شبه جزيره اي درآورده است و در مركز استخر، عمارت باشكوه دو طبقه اي ساخته شده است. در پيرامون استخر از روزگاران قديم، درختان كهنسالي سر به هم آورده كه انعكاس عكس آنها در آب، به زيبايي آن محوطه مي افزايد. تمام تپه هاي جنوبي استخر به شكل بسيار زيبايي چمنكاري و گلكاري شده در روزهاي گرم تابستان استراحتگاه مردم تبريز و مسافران ساير شهرها مي باشد. نادر ميرزاي قاجار مي نويسد:
« اين آبگير در اوايل حكومت قاجار، ملك يك سلسله از مساوات تبريز و انباشته از خاك و ريگ بود. قهرمان ميرزا پسر هشتم عباس ميرزا نايب السلطنه كه در آن هنگام حكمران آذربايجان بود. آن ملك را در مقابل سالي سي و پنج خروار غله بخريد. سپس در آبادي و عمران آن همت گماشت».
و از اعتمادالسلطنه نقل است كه:
« عمارت درياچه عبارت از كلاه فرنگي دو طبقه بسيار آبادي است و بزرگي اين درياچه به درجه اي است كه به قدر دو آسيا سنگ آب در آن وارد مي شود ولي مدت شش ماه از آب پر مي گردد.»
در مورد تاريخ بناي اين عمارت اطلاعات مستندي در دست نيست. عمارت فوق در سال 1346 به علت كثرت رطوبت و فرسودگي تخريب شده و به جاي آن در سال 1349 بناي عمارت زيباي دو طبقه اي با همان طرح قبلي ساخته شد. در روزهاي پيروزي انقلاب اين بنا به علت آن كه در زمان رژيم شاه مورد استفاده غير شرعي و غير اخلاقي داشته ، تعطيل شد ولي در سال هاي اخير مجدداً بازگشايي و مورد بهره برداري قرار گرفته است