تپه حسنلو در ميان جلگه اي سرسبز و خرم كه به نام "سلدوز" معروف است و در كنار قريه اي به همين نام قراردارد.
براساس داده هاي باستان شناسي، اين تپه در ده دوره مورد سكونت قرار گرفته است. دوره دهم كه قديمي ترين دوره سكونت حسنلو به حساب مي آيد، مربوط به هزاره ششم تا هزاره سوم ق.م است و دوران هايي را شامل مي شود كه تپه حسنلو زياد مورد توجه نبوده است. در اين دوره ها به بناهاي خشتي، گلي و سنگي برخورد شده است.
از دوره چهارم سكونت در حسنلو يعني در هنگام وقوع آتش سوزي بزرگ تا دوره هفتم سكونت – 2200 سال پيش از آتش سوزي – آثار ساختماني به دست آمده است كه دلالت بر سكونت افراد در اين تپه دارد. بنابراين، دوره هفتم بين 2500تا3000 ق.م است. در اين دوره از ابزار مفرغي استفاده مي شد. دوره ششم بين 2000 تا2500 ق. م و دوره پنجم 1300ق. م است. از دوره پنجم سكونت در اين تپه، ظروف سفالي خاكستري رنگي به دست آمده است. از مختصات دوره پنجم سكونت در حسنلو، وجود ساختمان هاي خشتي و گلي است.
دوره چهارم 1300 تا 800 ق. م – همان دوره آتش سوزي بزرگ – است. در اين دوره تمدن بسيار درخشاني در حسنلو وجود داشت و ساختمان هاي آن از سنگ ساخته شده بود. دوره سوم سكونت در تپه حسنلو دوره مادها و كمي پيش از آنها است. اين دوره نيمي از آنها است. اين دوره نيمي از دوره هخامنشي را نيز در بر مي گيرد و به دو قسمت A و B تقسيم مي شود. دوره A قديمي تر از دوره B است. دوره دوم هم زمان با نيمي از دوره هخامنشي، همه دوران پارت و نيمي از دوران ساساني است و دوره اول كه لايه اي بسيار ضعيف است، اواخر دوره ساساني و اوايل ظهور اسلام را شامل مي شود.
دوره چهارم حسنلو مهم ترين دوره فرهنگي اين تپه است. دژ نظامي (برج و بارو) و سه تالار بزرگ ستون دار از عمده واحدهاي ساختماني مكشوفه در اين دوره هستند.
اين سه تالار ستون دار در يك زمان ساخته نشده اند؛ اول تالار ستون دار شرقي، سپس تالار ستون دار جنوبي و در آجر تالار ستون دار غربي ساخته شده است. ساخت هر تالار جديد باعث منزوي شدن تالار قبلي شده است. شواهد حفاري مويد آن است كه هر سه بناي ستون دار به عنوان يك مركز مذهبي مورد استفاده بودند.
دژ حسنلو و ديوار دفاعي آن:
دور تا دور قلعه را ديواري به قطر سه متر و ارتفاع هفت متر فرا گرفته بود. در فاصله سي متري از باروي قلعه، برج هاي مربع شكلي به ابعاد 10×10 متر ساخته شده و بخشي از آن (حدود پنج متر) از بارو (ديوار قلعه) بيرون زده بود.
حياط مركزي: در مركز دژ حسنلو يك حياط چند ضلعي نامنظم ساخته شده است. دور تا دور اين حياط را تالارهاي ستون دار، ايوان هاي دراز و اتاق هاي كوچك و بزرگ تشكيل مي دهند. در انتهاي جنوبي حياط قربانگاه قرار دارد و در انتهاي شمالي آن چند لوح سنگي به ارتفاع سه متر و بدون هيچ گونه علامت ديده مي شود.
بناهاي وابسته به حياط مركزي: اين بناها عبارت اند از:
بناهاي شرقي: در جنوب شرقي حياط مركزي يك تالار وسيع با چند انباري از زير خاك بيرون آمده است. در اين تالار خمره هاي بزرگ متعددي يافت شد. در شمال اين انبار قديمي ترين و اولين تالار ستون دار به طول شش و عرض چهار متر قرار گرفته و راه ورودي آن از انبار است. در مركز اين تالار دو رديف چهار ستوني تعبيه شده و فاصله ستون ها از يكديگر پنج متر است. در كنار ديوارها ته ستون هاي سنگي ديده مي شود. محراب يا محل اصلي معبد در جنوب تالار قرار دارد. در شمال اين تالار چند اتاق كوچك و بزرگ ساخته شده است. در ميان اين تالار اسكلت دو اسب پيدا شده است.
بناهاي جنوبي: در جنوب حياط مركزي يك واحد ساختماني شامل اتاق ها و تالارهاي متعدد ساخته شده است. معبد دوم كه شامل تالاري ستون دار است، بخشي از اين واحد ساختماني را تشكيل مي دهد. به فاصله 5/3 متري از در ورودي سمت شمالي تالار، سكويي به اضلاع 2×3 متر قرار دارد. اين سكو احتمالاً جهت انجام پاره اي از مراسم مذهبي چون تقسيم قرباني يا قرار دادن پي سوز به كار مي رفته است. در وسط جبهه جنوبي تالار، محلي شبيه محراب ساخته شده است كه از آن به اتاق كوچك پشت معبد راه دارد. در داخل معبد محلي براي روشن كردن آتش مقدس در نظر گرفته شده بود و در جنوب غربي معبد اجاقي مستطيل شكل ديده مي شود.
بناهاي غربي: در گوشه جنوب غربي حياط مركزي معبد سوم يا تالار ستون دار سوم قرار دارد. اين واحد ساختماني از سمت شرق به حياط مركزي، از غرب به ديوار غربي قلعه (برج و باروي حسنلو)، از جنوب به راهرويي باريك و از شمال به راهي كه در گذشته از معابر دژ حسنلو بود و به دروازه غربي حسنلو مي رسيد، محدود مي شود. اين دروازه تنها راه ورودي دژ حسنلو از غرب است. واحد ساختماني جنوب غربي كه تالار ستون دار آن جديدترين تالار ستون دار حسنلو به شمار مي رود، در شمال غربي معبد دوم (واحد ساختماني جنوب حياط مركزي) احداث شده است. از گوشه جنوب غربي حياط مركزي دري به سوي تالار ستون دار اين واحد باز مي شود. تالار ستون دار اين مجموعه به ابعاد 15×60×15 متر و تقريباً مربع شكل است. سبك استقرار ستون هاي آن شبيه واحد جنوبي حياط مركزي است. دو رديف چهار ستوني به انضمام دو پايه ستون هايي كه در كنار ديوار قرار دارند، سقف را نگهداري مي كردند. شيوه ساخت اين تالار با حذف پايه هاي ستون هاي كنار ديوار، شبيه بناهاي دوره هخامنشي مخصوصاً تالارهاي ستون دار كاخ هاي تخت جمشيد است.
حياط مركزي با ورودي بزرگي به اتاق هاي غربي حياط كه بخشي از فضاهاي واحد غربي را تشكيل مي دهند و سپس به تالار ستون دار اين واحد ارتباط پيدا مي كند. اين واحد ساختماني در شمال داراي ورودي بزرگي است. اين ورودي با پله هاي درازي به طول نه تا يازده متر به داخل راهروي بلندي به طول بيست و دو متر و عرض نه متر راه پيدا مي كند.
بناهاي شمالي: در شمال حياط مركزي بناي ديگري احداث شده است و مجموعه پيوسته اي را شامل مي شود. براساس آثار مكشوفه، اين بخش به سكونت حاكمان حسنلو اختصاص داشته است. در اين بخش اتاق ستون داري ساخته شده كه از نظر فرم و شكل شبيه تالار ستون دار بخش غربي است و شباهت به معماري هخامنشي دارد، با اين تفاوت كه تعداد ستون هاي اتاق اصلي اين بخش كم تر است. در دژ حسنلو واحدهاي ديگري به صورت پراكنده و جدا از حياط مركزي كشف شده است.
آثار مكشوفه از حفاري هاي باستان شناسي تپه حسنلو:
اشياي قابل توجه و ارزشمندي كه تاكنون در كاوش هاي نقاط مختلف تپه حسنلو- به ويژه از گورهاي قديمي پيرامون آن- به دست آمده است، نمونه كاملي از صنايع ساكنان قديمي اين ناحيه را نشان مي دهد. اين اشياء شامل اشياي استخواني و سنگي، اشياي نقره اي، اشياي سفالي، اشياي مفرغي و اشياي طلايي است. معروف ترين اين اشياء، "جام حسنلو" است.
جام طلايي حسنلو:
اين جام در تابستان 1985 م به وسيله "رابرت دايسون" از تپه حسنلو كشف شد. اين جام يك پارچه طلايي بيست سانتي متر بلندي و بيست سانتي متر قطر دارد. اين كشف در تاريخ باستان شناسي ايران و جهان يكي از مهم ترين اكتشافات علمي و از نادرترين آثار تاريخي، ديني و هنري دنياي باستان به شمار مي رود.
اين جام اثر كاملاً خيره كننده اي است، زيرا بيش از حد پر كار بوده و فاقد تركيب مجلل است. گيرايي آن بيشتر در نيروي حيات نقش هاي كوچك و تنومند است. كليه نقش ها به وسيله يك نوار تسمه اي در بالا و يك تسمه در پايين محدود شده اند. صحنه ها بنابر اهميت شان در يك يا دو رديف كه تنها با خط زمينه فرضي تقسيم شده اند، تركيب يافته اند. در بالاترين رديف سه تن از خدايان هر يك سوار بر يك ارابه قرار دارند؛ دو ارابه به وسيله قاطر كشيده مي شوند و يكي از آنها با گاو نر. در برابر سومين خدا كاهني ايستاده است كه جام بلندي را به دست دارد. اين كاهن موي خود را در جلو پيشاني به طرف بالا شانه كرده است و گويا يك گوسفند قرباني را كه به وسيله دو مرد در پشت سر وي آورده شده اند، هديه مي كند. اين خدايان احتمالاً عبارت اند از خداي هوا كه ممكن است به وسيله گاو نري كه ارابه او را مي كشد، مشخص شود. ديگري خداي زمين كه كلاه شاخداري به سردارد و سرانجام خورشيد كه با دايره خورشيد بالدار روي سرش قابل تشخيص است.
منبع: ميراث فرهنگي استان آذربايجان غربي